سفارش تبلیغ
صبا ویژن

الموت سرزمین زیبایی ها
وبلاگ تخصصی روستای خشکچال

سالهاست که طبق نظریه های مختلف اقتصادی و اظهارنظرهای دکترین اقتصادی دنیا، بحث اقتصاد تک محصولی مورد نقد قرار گرفته و ناکارآمدی چنین سیاست هایی بر همگان ثابت گردیده است.

اقتصاد تک محصولی درمعنی عامه پسند خود یعنی متکی بودن درآمدهای یک اقتصاد به یک منبع درآمدی خاص، حال این منبع درآمد می تواند یک کالای تولیدی باشد و یا یک ماده اولیه، محصول کشاورزی و یا حتی یک نوع صنعت که اقتصاد به آن وابسته است.

این نوع اقتصاد دارای معایب فراوانی است و تنها نکته مثبت آن می تواند این باشد که تا زمانی که این محصول خاص در اوج بازدهی خود است به رشد آن اقتصاد کمک می کند. مانند کشور هلند که اقتصادش کاملا وابسته به فروش و تولید گل و گیاه زینتی است و به دلیل داشتن بازارهای مناسب برای این محصولات، در این اوضاع نابسامان اقتصادی اروپا، از اقتصاد پویا و شکوفایی برخوردار است.

مثال های اقتصاد تک محصولی را می توان در اقتصاد کشورهایی مانند ایران و عربستان که وابسته به نفت هستند دید، حتی اقتصاد کشورهایی مانند مصر نیز وابسته به صنعت گردشگری است که پدید آمدن تحرکات سیاسی و ناامنی در مناطق مختلف این کشور باعث به رکود افتادن اقتصاد این کشور شده است.

حالا در شرایطی که کشور ما سالهاست با این معضل روبروست، روستاییان ما بدون توجه به این موضوع، تمام توان کشاورزی و درآمد زایی خود را از سالهای پیش معطوف به گیلاس نموده اند و این در حالیست که انتظار این می رفت که روزی با رخ دادن شرایطی خاص، این محصول پر بها یا ارزش خود را از دست داده و یا با کاهش بازدهی مواجه شود.

امسال و در پی به وجود آمدن شرایط خاص جوی در بهار، گیلاس در مرحله جوانه زدن با مشکل مواجه شد ونتوانست خود را با آب و هوای به وجود آمده وفق دهد، به همین دلیل با کاهش شدین محصول همراه شد.

همواره در اینگونه موقعیت ها موفقیت و خوشبختی از آن کسی است که از قبل فکر چنین شرایطی را کرده است یعنی در کنار درخت گیلاس از محصولات پر بازده دیگری هم استفاده کرده است.

در هر صورت موقعیت کنونی ما، وضعیتی است که دیر یا زود اتفاق می افتاده است و ما باید از آن به عنوان یک فرصت نگاه کنیم زیرا دانشمندان علم مدیریت معتقدند که در هر مسأله یا مشکلی،  فرصتی نهفته است و اگر فقط در پی حل مسأله باشیم، چیزی جز حفظ وضع موجود یا گذشته عایدمان نمی شود، به عبارت دیگر، در بهترین حالت شرایط قبل از به وجود آمدن مسأله را برای خود رقم می زنیم اما اگر از فرصت های این مسأله استفاده کنیم، علاوه بر دستیابی به اوضاع قبلی، گامهایی برای پیشرفت در آینده نیز برداشته ایم.

برای برون رفت از این موقعیت، ما باید پیگیر دو کار عمده باشیم که البته بدون همکاری و هماهنگی همه اهالی محل حادث نخواهد شد، اول اینکه باید به فکر چند محصولی کردن باغات خشکچال باشیم. بنا نهادن پایه های درآمدی روستا روی تک محصولی به نام گیلاس، عواقبی چون بی محصولی امسال را در پی خواهد داشت. در این راه می توان از سازمانهایی مانند جهاد کشاورزی و یا شرکتهای خصوصی خاک شناسی و متخصص در امور کشاورزی هم کمک گرفت. البته مبنا و پایه را می توان همان گیلاس و آلبالو قرار داد اما حداقل 30 تا 40 درصد زمین ها باید محصولی غیر از اینها باشد.

دوم اینکه باید به فکر صنعتی کردن فروش خود باشیم دیگر دوران استفاده از یک جعبه زوار در رفته چوبی برای بسته بندی گیلاس 6 هزارتومانی گذشته است. ما باید به خاطر داشته باشیم که ارزش و احترام به دسترنج تولیدی مان باید از خود ما آغاز شود. بسته بندی یک عنصر مهم در جلب مشتری و افزایش قیمت است.البته این نکته یک موضوع حاشیه ای بود، چراکه منظور بنده از صنعتی کردن، احداث کارخانه یا حتی کارگاههایی برای استفاده هر چه بیشتر از عواید گیلاس و آلبالو است. مثل کارخانه های کمپوت سازی، آب میوه گیری، لواشک سازی، ترشی سازی، مربا سازی و ... که در این کارخانه ها علاوه بر اشتغال زایی فراوانی که دارد، میتوان ارزش گیلاس برای هر کیلو را حداقل 2 برابر کرد. در زمانهایی مثل امروز که گیلاس با کاهش محصول مواجه است، وجود این نوع کارخانه ها می تواند باعث سرازیر شدن محصولات باغی سایر روستاها به خشکچال شود و بدین ترتیب می توان با ترفندی اقتصادی در سود دیگران سهیم شد.

البته برپایی کارگاه های این چنینی و سرمایه اولیه برای تولید آنها باید به صورت جمعی تهیه گردد و بعد از آن می توان این کارگاهها را به صورت سهامی ارایه کرد تا هر روستایی به اندازه وسعش سهام بخرد و در سود و زیان حاصل از آن شریک شود.

با یک مثال این مقاله را به پایان می برم، فرض کنید یک کیلو گیلاس در سال 1392 به طور میانگین 6 هزار تومان قیمت داشته باشد با ایجاد چنین کارگاههایی می توان حداقل از هر کیلو گیلاس تا 12 هزار تومان سود برد، چراکه، اولا بسیاری از گیلاس های ضایعاتی دیگر استفاده ای برای صاحب باغ ندارند به چرخه درآمد زایی باز می گردند، دوما دست بسیاری از دلالان از بازار کوتاه می شود و مردم مستقیما محصول خود را به فروش می رسانند.

در عوض ارزش افزوده ای که محصولاتی مانند کمپوت و آب میوه ایجاد می کنند به راحتی می توانند قیمت یک کیلو گیلاس را به عدد ذکر شده برسانند، به عبارت دیگر بدون احتساب 6 هزار تومان که قیمت خود محصول است، 6هزار تومان دیگر نیز از این راه عاید باغدار یا هر روستایی می شود که این یعنی اگر روزی همچون امروز که گیلاسی به آن صورت وجود ندارد، می توانیم از روی گیلاسهای سایر روستاها به اندازه قیمت یک کیلو گیلاسی که در گذشته می فروختیم ، سود کنیم که این مسأله باعث می شود هیچ گاه ما ضررکننده نباشیم و اگر روزی باغهای ما کم حاصل شد از سود ما کم شود نه از سرمایه ما...

نویسنده : یاسر محمدی الموتی - دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت مالی - دانشگاه علوم و تحقیقات تهران

 

 

 

 


[ شنبه 92/3/11 ] [ 12:35 صبح ] [ یاسر محمدی الموتی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

دست خورشید به سر پنجه هر دار تو درگیر بود/ عشق و ایمان به خدا در دل هر اهل تو همگیر بود/ خشکچالم که بود خاک من از گوهر ناب/ چشم این خاک قدمگاه کف پای تو جاگیر بود...
IS
امکانات وب